-->
             
 
             ....مردونه 
!!! محلی برای درد دلهای مردونه دور از چشم خانومها
 
     

 :دوستان  

Arzyabi..

اراضی اشغالی
!!چرنديات

آخر دشمنها


پينکلفلويديش



:دشمنان
  

زن نوشت

خورشید خانم

 

Sunday, February 02, 2003

اولين روز آفرينش!

يه رفيق با مرام ،‌نويسنده وبلاگ اســـــير، ما رو خجالت دادن و مردونگي كردن و مطلب زير رو برام فرستاده ‌اند. رضا جان .. از لطفت ممنون!

اين مطلب رو چون باهاتون حال کردم ميفرستم اگه هم نزاريد تو وبلاگ خيالي نيس داداش خودتونو عشقه

اما مطلب:

دادش وبلاگتونو ديديم و کلي حال کرديم ميدوني چيه؟؟ما مردا هر چي ميکشيم از اين مرام و معرفتمونه به مولا همون روز اول که خدا يه مرد ساخت اومد پيشش و گفت داش من ميبينم که تنهائي و من خوش ندارم مردي رو تنها بيبينم ميخواهي در عرض جيک ثانيه و سوت صدم ثانيه، واست همدم بسازم؟؟آخه يه هوا از گلي که تو رو ساختم باقي مونده ميخوام بريزم دور ولي اگه مجلي نداره يه چي باهاش ميسازم که کارهاي تو رو بکنه و برات غذا و اين چيزا درست کنه!!!
اما آدم که مرد بود گفت: آ خدا ما رو بيخيال دنبال دردسر نميگرديم تنهائي بيتر ميحاليم و يه جور ديگه زندگاني ميريم!!خدا وکيلي يه چي نسازي که ما توش بمونيم!!
خدا هم زن رو آفريد و مرد با ديدنش دلش سوخت و گفت اي بابا اين ضعيفه که نمتونه رو پاي خودش وايسه بزار يه تريپ هواشو داشته باشيم و ايول بازي و اين حرفها براش بريزيم وسط خلاصه با هم رفتن تو بهشت و مرد قول مردونه داد که چي؟؟اين ضعيفه رو تنها نزاره خلاصه خدا اومد گفت دادش من از اين ميوه نخور مردونه من حال نميکنم کسي از اين بخوره مرد هم گفت قربون دائي، تو که منو ميشناسي من مردم، سرم بره قولم چي؟؟ نميره! بعد خدا بهش گفت پس ايول! به اين ضعيفه هم بگو نخوره، چون من کاراي مهمتر دارم!!!فقط اومدم بيبينمت و برم!
اما اون زن نالوتي کرد اونکارو که نبايد ميکرد و خوردش از اون ميوه خدا هم حسابي تريپ عصبانيت و خشم و اينا ريخت وسط! به مرد گفت بزار حالشو من بيگيرم ولي مرد قول مردونه داده بود که چي؟؟از اين ضعيفه دفاع و اين حرفها! خلاصه لوتي گري کرد و گفت داداش! به خاطر ما بيخيل! خدا هم گفت: بابا فقط به خاطر تو کاريش ندارم! ولي بايد از بهشت چي؟؟بره! خلاصه مرد ياد قولش افتاد و اينکه مرد سرش بره قولش چي؟؟نميره! گفت: خدا جون من اسيرتم خيلي هم باهات ميحالم ولي قول دادم منم باهاس که با اين برم والا معلوم نيست چي سرش مياد و من کلي تريپم ميريزه به هم! خدا گفت: بابا کوتاه بيا! تو که کاري نکردي! ولي مرد هي تريپ داش مشتي ريخت و خدا هم يه ايول تو دلش به غيرت مرد گفت و کلي حال کرد از اين آفرينشي که انجوم داده ولي پيش خودش گفت: کاش اون يه هوا گل رو ميريختم دور ولي اين ضغيفه جماعت رو چي؟؟(خودتون حدس بزنيد چي!)
نوکرتونم خلاصه اميدوارم که در کاراتون موفق باشيد و به اين زنا نشون بديم که چي؟؟داداش هر چي باشه شما رو به خاطر ما ساختن!!!

قربون همگي مردا اوچولوتونم به مولا