....مردونه
!!! محلی برای درد دلهای مردونه دور از چشم خانومها |
||||||
آخر دشمنها |
Thursday, February 13, 2003
Tuesday, February 11, 2003
حکایت ازین قراره که این جوجه لات بی خطر که خیلی هم ریز می بینمش پاشده رفته یه دونه از این عکاس خونه های سوسولی زده چی بهش میگن آهان گالری! بعد 2 قسمتش کرده. یه قسمت که مال حوریا و ضعیفه هاس و یه قسمت هم واسه مردای خوش هیکل ایرونی مثل حاجیت. داش اسمال گفت بینیم اول حوریا در چه حالن که خیلی گشنم بودجون شوما!
بی خیل. گفتیم گور بابای گشنگی حالا بریم ببینیم مرداش چطورن که یهو خعـــــــــــــــلی جون شما اوضام ریخ بهم. یه ضعیفه پاشده رفته یه عکس ازین جماعت سیاه سوخته ها انداخته اونجا گفته بیاین اینم مرد زیبا. اون وخ این به جهنم, صاحب سایتم که یه بچه سوسول اتو کشیدس طرفداری کرده. ای بی مرام, ای نامرد. اینه رسم مروت و مردونگی نالوطی. به جون خودم اگه ایرون بودم شکمت رو سفره می کرم. حالا چهارتا حوری دیدی دست و پات لرزید. ولی دیدم نه بابا بی خیار؛ این حرفا این دوره زمونه صنارم بارش نمی کنن. داش اسمال طرفش مردای زن ذلیل بی بخارن مثل همین پیام چرندیاتی که نوچه هام فوتش کنن رفته لای دست اجدادش!
حالا هرچی مرد که داره اینجا رو می خونه, میره اقلا سه تا عکس خوشکل و مامانی میگذاره اون جا که این جماعت ضعیفه فکر نکنن که خیلی خبره. اسمال می خواست عکس جوونیاش رو بذاره که هیپی بود و بر و رویی داشت ولی دید خوبیت نداره. پیش در و همسایه آبرو داریم داشِ من. خولاصه اینکه به جون ننه چنگیر خان مغول بینم تا آخر همین هفته کسی چیزی نرفستاده رو خط, آب روغن قاطی می کنم خفن.
|